رینهولد مسنر ، نخستین کوهنورد باشگاه 8000 مترها
رینهولد مسنر ، نخستین کوهنورد باشگاه 8000 مترها
رینهولد مسنررینهولد مسنر (Reinhold Messner) ، کوه نورد، هیمالیانورد و قطب نوردی که به خاطر پیشگامی و صعود های دشوار به مرتفع ترین فله های جهان شهرت داشت. او متولد هفدهم سپتامبر 1944 در «بریکسون» در جنوب ایتالیاست.
مسنر در منطقه آلمانی زبان آلپ های دولومیت در شمال ایتالیا بزرگ شد. پدرش او را وارد کوه نوردی کرد و از سن 13 سالگی صعود های دشوار زیادی را ابتدا در کوه های آلپ شرقی و بعدا در دیگر قلل آلپ انجام داد. در طی دهه 1960 مسنر یکی از اولین و قوی ترین طرفداران سبک " آلپی " کوه نوردی شد. این شیوه از کمترین مقدار وسایل سبک وزن و از عدم حمایت خارجی یا از میزان اندکی از آن ( مثلا باربر های شرپا که به طور نمونه در کوه های هیمالیا به کار گرفته می شوند) پشتیبانی می کند. مسنر توسط برادر کوچکترش گونتر و هابلر به این فلسفه ( کوه نوردی ) پیوست. مسنر در سفر اکتشافی به کوه های آند پرو در سال 1969 با هابلر آشنا شد.
اولین سفرش به هیمالیا در سال 1970 انجام شد ، در آن زمان او و گونتر به نانگاپاربات 8126 متر صعود کردند و اولین کسانی بودند که توانستند از مسیر جبهه روپال ( جنوبی) آن صعود کنند ؛ برادر ش در این صعود در اثر بهمن در نزدیکی کمپ اصلی قله «نانگاپاربات» جان خود را از دست داد. ، و رینهولد با از دست دادن چندین انگشت پایش بر اثر یخ زدگی به زحمت توانست از این صعود دشوار جان سالم به در ببرد، ضربه روحی سختی را به «رینولد» وارد کرد و چند سال طول کشید تا بر پیامدهای این ضربه روحی غلبه کند.
در سال 1975 مسنر و هابلر اولین صعودشان را به سبک آلپی به یک کوه 8000 متری بدون اکسیژن اضافی از جبهه شمال غربی گاشربروم 1 ( قله پنهان 8068 متر ) در رشته کوه قراقروم انجام دادند.
در سال 1978 او و پیتر هابلر اتریشی اولین افرادی بودند که به قله اورست (8850متر) ، مرتفع ترین کوه جهان ، بدون استفاده از اکسیژن کپسوله جهت تنفس صعود کردند ، و دو سال بعد اولین صعود انفرادی را به اورست انجام داد که این بار هم بدون استفاده از اکسیژن بود. او اولین کسی بود که توانست تمام 14 قله جهان با ارتفاع بیش از 8000 متر را صعود کند.
به خاطر صعود تاریخی شان به کوه اورست بدون اکسیژن در سال 1978 ، مسنر و هابلر یک صعود اکتشافی بزرگ آلمانی-اتریشی را به این کوه همراهی کردند. این دو که خودشان به تنهایی از ارتفاع حدود 7985 متری در صبح هشتم ماه می رهسپار شده بودند ، در اوایل بعدازظهر به قله رسیدند. هابلر که از اثرات کمبود اکسیژن می ترسید به سرعت فرود آمد ، اما مسنر بسیار آرام به دنبال او می آمد. مسنر شرح ماجرایش را در اورست در کتاب Expedition zum Endpunkt (1978؛ اورست ، سفر اکتشافی به نهایت ، 1979) چاپ کرد. صعود انفرادی شاخص مسنر به اورست در سال 1980به همان اندازه قابل توجه بود.پس از سه روز صعود خسته کننده از سمت شمال کوه ( که در آن به داخل شکافی سقوط کرد) در 20 آگوست بر روی قله ایستاد. بعدا آن را اینگونه توصیف می کند:
" در رنجی دائمی بودم ؛ در تمام زندگیم هرگز به اندازه ای که در آن روز بر روی قله اورست خسته بودم ، خسته نشده بودم. آنجا فقط نشستم و نشستم و از همه چیز بی اطلاع بودم... می دانستم که قدرت بدنی ام تحلیل رفته بود."
صعود انفرادی رینولد مسنر به نانگاپاربات وی پس از نخستین صعود بدون اکسیژن و تکنفره به «نانگاپاربات» و «اورست» اولین انسانی شد که هر چهارده قله بالای هشت هزار متر را صعود کرده و سومین نفری که هفت قله را صعود کرده بود. او یک افسانه زنده در میان کوهنوردان جهان است.
خودش میگوید: «صعودهای به یاد ماندنی من به اورست بدون اکسیژن و صعود انفرادی به نانگا پارپات قابل تکرار نیستند». او خودش صعود جالب توجهش به «گاشربروم 1 و 2» به همراه «هانس کامرلندر» در سال 1984 را یکی از عالیترین دستاوردهایش در هیمالیا میداند.
در سال 1975 او و «پیتر هابلر» اعلام کردند که قصد دارند یک قله بالای هشت هزار متر را به روش آلپی صعود کنند. او منظور خود را از سبک آلپی اینگونه بیان کرد: «شروع صعود از پایین کوهستان بوده در صورت یافتن محل مناسب و نیاز کمپ موقت احداث میشود. هیچ تعیین مسیری انجام نشده و از اکسیژن استفاده نمیشود».
آنها بدون طناب و پس از جا گذاشتن بیشتر وسایل خود در راه موفق به صعود سریع به «Hidden peak » از مسیری جدید شدند. این دومین صعود موفق به این قله بود.
چیزی که بیش از همه مسنر را در یادها نگه میدارد و به طور واقع نشاندهنده تواناییهای اوست، این است که تا به امروز او تنها انسانی است که از جبهه بسیار خطرناک و سخت «روپال» به «نانگاپاربات» و به تنهایی به قله اورست صعود کرده است. امروزه این کوهستانها آنقدر شلوغ است که کسی نمیتواند ادعا کند صعود انفرادی کرده است به این معنی که صعود وی از کمپ آخر تا قله بدون کمک هیچ شخصی صورت گرفته است. البته باید توجه کرد که صعود وی در تابستان انجام شد که فصل بادها و بارشهای موسمی میباشد.
مسنر همچنین یکی از معدود غربیهایی است که ادعا کرده موفق به رویت Yeti (موجود عظیمالجثه پشمالویی به شکل انسان که گفته میشود در کوهستانهای هیمالیا زندگی میکند و به Snow man هم معروف است) شده است. او گفته که دو بار او را دیده است که بار آخر آن در آخرین سفرهایش به منطقه یخچال «قراقروم» بوده است و ادعا کرده که عکسهایی را نیز از وی تهیه کرده است.
عدهای بر این باورند که شخصیت مسنر پس از صعودهایش به ارتفاعات بالا به علت عدم استفاده از اکسیژن و آسیبهای مغزی تغییر کرده است و از او به عنوان نمونهای هشداردهنده از پیامدهای حضور در ارتفاعات زیاد نام می برند. «ناظر صابر» کوهنورد پاکستانی که در چند صعود همراه مسنر بوده گفته بود که مسنر را با کشیدن حشیش در ارتفاع زیاد آشنا کرده است ولی او این کار را دوست نداشته.
به هر حال «مسنر» نه تنها شهرت زیادی را به دست آورد بلکه شخصیت قوی او باعث شد خیلیها در مورد او اظهارنظر کنند.
او در صعودهایش در دهه 1970 با انتقادات زیادی روبهرو شد و بسیاری از شکستهای وی خوشحال میشدند و او را متهم به آسیبهای مغزی میکردند. او طی دو صعود اولش در هیمالیا سه همنورد خود از جمله برادرش را از دست داد و پس از بازگشت به وطن متهم به جا گذاشتن دوستانش در کوهستان شد و یا مانند گاشربروم متهم به رد شدن از روی اجساد برای رسیدن به قله.
عدهای محاسبه کردهاند که او در صعودهایش 9/99 درصد شانس کشته شدن داشته است اما طبق همین آمار و محاسبات او دارای تواناییهای فیزیکی و روحی بسیار بالا همراه با ذهنی فعال است که به او توانایی این را داده که در وضعیتهای بسیار سخت تصمیمهای درستی بگیرد.
البته مسنر تنها یک کوهنورد بزرگ نبود. در سال 1990 او دوباره با پیمایش قطب جنوب به صورت پیاده نامش را مطرح کرد و سپس هم قطب شمال را پیمایش کرد.
اما بیشک خاطرات مسنر به عنوان یک کوهنورد بزرگ و یک اسطوره واقعی در کوهنوردی تا چند دهه دیگر نسلهای مختلف کوهنوردان را به خود مشغول خواهد کرد.
مسنر در سال 2004 صحرای «گوبی» را در شش هفته از شرق به غرب پیمایش کرد.
در تابستان سال 2000، سی سال پس از صعود موفقیتآمیزش به «نانگاپاربات» به این قله بازگشت و تصمیم گرفت از مسیری تازه صعود کند. «هوبرت»، برادر وی نیز با او بود ولی مسیر را برای صعود بسیار خطرناک ارزیابی کردند.
سخنانی از رینهولد
"بدون خطر مرگ، کوهنوردی دیگر کوهنوردی نیست ولی در کوهنوردی من به دنبال مرگ نیستم، دقیقا برعکس آن، من سعی در زنده ماندن دارم. اما زنده ماندن بدون وجود خطر مرگ نیز بسیار آسان است. کوهنوردی هنر زنده ماندن در شرایط سخت است که شامل خطر مرگ هم میشود. بهترین کوهنورد کسی نیست که تلاش میکند تا یکی دوبار کارهای احمقانه بکند و سپس بمیرد. بلکه بهترین کوهنورد کسی است که سعی میکند بزرگترین کارها را انجام دهد و زنده بماند . . .شما باید نزد خودتان در نظر بگیرید که فلان کار را میتوانید انجام دهید و یا نمیتوانید. این یکی از اصلیترین قسمتهای کوهنوردی است که هر لحظه باید یادتان باشد. پیش خودتان بگوئید"این حد و مرز من است. بیشتر از این نمیتوانم، باید پائین تر از این حد توقف کنم." و اگر شما از این حد بالاتر بروید مطمئنا در کوهنوردی کشته خواهید شد و هنر کوهنوردی زنده ماندن است نه مردن."
کارنامه مسنر:
1964 : بیش از 500 صعود در کوهستانهای آلپ شرقی به طور عمده در دولمیتس
1965: جبهه شمالی اورتلر (اولین صعود)
1966: یروپاجا یروپاجا چیکو (اولین صعود) واکر اسپور جبهه شمالی روجتا آلتا دی بوسکوترو
1967: جبهه شمال غربی کی وتا (اولین صعود) یال شمالی انگر (اولین صعود زمستانی) جبهه شمال شرقی انگر (اولین صعود) جبهه شمالی فورچتا (اولین صعود زمستانی)
1968: جبهه شمالی انگر(اولین صعود زمستانی)
1969: جبهه شمالی دقووا (انفرادی) جبهه جنوبی مارمولاتا (انفرادی) کی وتا (انفرادی)
1970: نانگاپاربات (8125 متر، جبهه روپال، اولین صعود، تنها صعود)
1971: صعودهایی در نپال، پاکستان، ایران، آفریقای شرقی و گینه نو
1972: ماناسلو (8156 متر، جبهه جنوبی) نوشاق (7492 متر، در هندوکش)
1973: جبهه شمال غربی پلمو (اولین صعود) جبهه غربی فورچتا (اولین صعود)
1974: جبهه شمالی ایگر (ده ساعت) آکونکاگوا (6959 متر، جبهه جنوبی، اولین صعود)
1975: لوتسه (8516 متر، جبهه جنوبی، ناموفق) جبهه شمال غربی گاشربروم یک (اولین صعود به روش آلپی)
1976: مک کینلی (6193 متر) دیواره خورشید نیمه شب (اولین صعود)
1977: دالاگیری (8167 متر، ناموفق)
1978: اورست (8850 متر، اولین صعود بدون اکسیژن) نانگاپاربات (8125 متر، جبهه «دمیر» اولین صعود انفرادی یک قله هشت هزار متری) کلیمانجارو (5963 متر،اولین صعود دیواره بریچ)
1979: K2 (8611 متر، اولین صعود به روش آلپی) آمادابلام (عملیات نجات)
1980: اورست از جبهه شمالی (8850 متر، اولین و تنها صعود انفرادی واقعی)
1981: شیشا پانگما (8012 متر) جبهه شمالی چام لانگ (7317 متر، اولین صعود)
1982: «کانچن جونگا» جبهه شمالی (8589 متر، اولین صعود) گاشربروم دو (8035 متر) برودپیک (8048 متر) چوایو (8222 متر تلاش برای صعود زمستانی)
1983: چوایو (8222 متر به روش آلپی)
1984: گاش بروم یک و دو (اولین تراورس بین دو قله 8000 متری)
1985: آناپورنا از جبهه شمال غربی (8091 متر، اولین صعود) دالاگیری یال شمال شرقی (8167 متر، به روش آلپی)
1986: ماکالو (8485 متر، صعود زمستانی ناموفق) ماکالو (8485 متر) لوتسه (8511 متر) مونت وینسون (4897 متر در قطب جنوب)
1987: سفر به بوتان و پامیر
1988: سفر به تبت و مشاهده Yeti
1989: لوتسه (8511 متر، تلاشی از جبهه جنوبی)
1990: قطب جنوب (اولین پیمایش پیاده، 2800 کیلومتر در 92 روز)
1991: پیمایش بوتان (شرق به غرب)
1992: پیمایش صحرای تاکلاماکان (جنوب به شمال)
1993: سفر به دوپلو، موستانگ و ناحیه مانانگ در نپال، پیمایش گرینلند (از جنوب شرقی به شمال غربی 2200 کیلومتر)
1994: اکتشاف در کوهستانهای هیمالیا در هند (6543 متر) روونزوری (5119 متر، اوگاندا)
1995: تلاش برای پیمایش قطب شمال (از سیبری به کانادا) بلوچا (4506 متر، سیبری)
1996: سفر به شرق تبت
1997: اکتشاف در کاراکروم سفر به خام (شرق تبت) فیلمی مستند در مورد Ol Doniyo Lengai در آفریقا
1998: سفر به کوهستنهای آلتایی (مغولستان) سفر به پونا د آتاکاما (آند)
1999: مستندی در مورد کوهستانهای سانفرانسیسکو، آمریکا
2000: جورجیای جنوبی نانگاپاربات (8125 متر تلاش برای صعود از مسیری جدید)
2002: کوتوپاکسی (آند)
2004: پیمایش صحرای گوبی
منبع: Encyclopedia Britannica 2008 (ترجمه فریدون شیرمحمدلی)
نظرات (۰)